کور و لنگچون
تیمورلنگ به دهلی دست یافت، بزرگان را گفت: شنیدهام که در این شهر مطربان فراوانند، مطربی بیاورید. هرچه گشتند، مطربی نیافتند؛ که بیشتر از شقاوتش به بیشه و جنگل گریخته بودند. دیگر مطربان شهر نیز با هر بها و پاداشی که وعده داده شد، نیامدند. پس مطربی کور را به کاخ آوردند. چنان نواخت و چنان خواند که تیمور سخت به وجد آمد و پرسید نامت چیست؟ مطرب پاسخ داد نامم دولت است.تیمور گفت مگر دولت هم کور می شود؟مطرب گفت: اگر دولت کور نبود، به در خانه لنگ نمیآمد! + نوشته شده در سه شنبه سی ام آبان ۱۴۰۲ ساعت 21:32 توسط 09017412062تاج
امیرگلپابهگام | رفتار.رضاشاه.و مردم.خوانین بر سر مردم چه اوردند؟...
ما را در سایت رفتار.رضاشاه.و مردم.خوانین بر سر مردم چه اوردند؟ دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 3golpabehgamd بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 12 آذر 1402 ساعت: 4:27